حالا چهل سالم شده. دقیقا دو ماه به چهل و یک سالگی ام مانده و پشت میز آشپزخانه نشسته ام. تازه ناخنهایم را لاک زده ام. لاک قرمز. مدتهاست که لاک قرمز نزده ام. زمانی که دانشجو بودم، لاک قرمز زیاد میزدم. گاهی دستهایم را در جیبهایم قایم میکردم و با احتیاط تمام از جلوی میز حراست عبور میکردم. حالا که لاک قرمز برایم مجاز است، تمایل چندانی بهش ندارم. انگار میل غریبانهای نسبت به تمام چیزهای ممنوعه و خطوط قرمز در انسان شعله میکشد و به محض محو شدن خط قرمز، شعلههای تیز عصیانگری هم رو به خاموشی میروند.
در ستایش چندلر و مانیکا بازدید : 468
يکشنبه 6 ارديبهشت 1399 زمان : 2:43